دانلود جزوه استراتژی های مدیریت دانش دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار

دانلود جزوه استراتژی های مدیریت دانش دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار

0 12.3k
دانلود جزوه استراتژی های مدیریت دانش دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار
📚 جزوه یا خلاصه: استراتژی های مدیریت دانش
🖊 مولف: دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار

نام فایل:جزوه استراتژی های مدیریت دانش دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار

فرمت فایل:pdf باکیفیت بالا

تعداد صفحات فایل:293 صفحه

دانشجویان و کاربران گرامی محتوای فایل جزوه استراتژی های مدیریت دانش اثر دکتر علی ربیعی، دکتر محمد مهدی پرهیزگار کاملترین جزوه حال حاضر در فرمت فایل pdf با کیفیت عالی تهیه و تدوین گردیده است.

قسمتی از فایل:

 مقدمه يكي از مشكلات سازمان هاي ايراني پياده ساري فرايندهاي مديريت دانش است. مطالعات ما نشان داده اند كه بخشي از موانع پياده سازي مرتبط با عدم ارتباط برنامه هاي مديريت دانش و عوامل زيرمجموعه آن با برنامه ريزي هاي كلان و به تعبيري استراتژي هاي اصلي سازمانهاست. همسويي برنامه هاي مديريت دانش با استراتژيهاي سازماني ، با توجه به اينكه مديريت دانش خود به يك چشم انداز سازماني تبديل مي شود،علاوه بر تضمين براي اجراي مديريت دانش پياده سازي آن را نيز تسهيل مي نمايد و نيز مطالعات ما نشان داده اند كه پياده سازي مديريت دانش خود بايد به عنوان يك استراتژي محسوب شود تا بتواند علاوه بر اينكه خود داراي چشم انداز سازماني مي گردد،اجراي ملزومات برنامه مديريت دانش در سازمان را تحت عنوان يك برنامه منظم، مشخص نموده و در يك همراستايي با استراتژي اصلي سازمان به هم افزايي دانشي سازمان كمك نمايد. زماني سازمانها به دنبال كسب و يافتن داده و اطلاعات بودند، اما امروزه با حجم انبوهي از اطلاعات و داده هاي گوناگون روبه رو هستند كه در بسياري موارد اداره و بهره برداري صحيح از آنها خود مسئله اي ديگر است. امروزه سازمانها به طور روزافزوني بر پايه دانسته هاي خود از يكديگر فاصله مي گيرند و در واقع دانش را مي توان بزرگترين مزيت رقابتي سازماها در عرصه اقتصاد جهاني به شمار آورد. امروزه، سرمايه ذهني بعنوان يك نيروي قدرتمند، در حال جايگزين شدن بجاي سرمايههاي فيزيكي است. دانش (دانسته مبتني بر تجربه) يك منبع كليدي در هر سازماني است. انسان هرچه بيشتر بداند، بهتر ميتواند عمل كند. ديگر دوراني كه در آن فقط پول، زمين و نيروي بازو، بعنوان سرمايه شناخته ميشدند، به سر آمده است. در دنياي امروز، دانش نهتنها بعنوان يك سرمايه محسوب ميشود؛ بلكه بعنوان مهمترين سرمايه نيز براي سازمانها تلقي ميشود. لذا در عصر دانايي كه در آن دانش بسان مهمترين سرمايه محسوب ميگردد، سازمانها نيازمند رويكرد مديريتي متفاوت نسبت به مسائل سازمان و كاركنان هستند. حفظ و نگهداري كاركنان سازمانها 4 و پرورش ظرفيت يادگيري آنان نقش تعيين كنندهاي در موفقيت براي سازمان دارد. لذا همانند مديريت منابع فيزيكي مانند پول، مديريت دانش نيز بايد بخشي از سياستهاي استاندارد سازمان باشد. مديريت دانش، مربوط به استفاده نظام منداز دانش در سازمان و بكارگيري آن در فعاليتها، بهمنظور تحقق اهداف ورسالت سازمان است. هدف مديريت دانش، جلوگيري از تكرار اشتباهات و اتخاذ تمامي تصميمات بر اساس دانش سازمان ميباشد. برخي مديريت دانش را رساندن اطلاعات مناسب به افراد مناسب در زمان مناسب تعريف كردهاند .دانش، اطلاعاتي است كه كشف يا ايجاد شده و بوسيله ذهن انسان طبقهبندي شده است. اسناد و مدارك، بعنوان دانش سازماني، تنها بخشي از مبناي دانش يك سازمان است. افراد، بخش اعظم از دانش را شامل ميشوند و منابع اصلي تمامي دانش مستندسازي شده سازمان ميباشند. اين افراد كه خالق و نيازمند دانش هستند در صورت تسهيم آن و در اختيارقراردادن دانش به افراد ديگر، ميتوانند زمينه رشد و موفقيت سازمان در امور محوله را فراهم آورند. 5 فصل اول در دهه هاي اخير تغييرات چشم گير در فضاي كسب و كار تمركز سازمان ها را از دارايي هاي ملموس به سوي دارايي هاي ناملموس معطوف كرده است كه در اين ميان دانش از برجسته ترين اين دارايي ها محسوب مي شود. در اين فصل به صرورت و اهميت مديريت دانش، تاريخچه و دلايل پيدايش آن مي پردازيم. ضرورت مديريت دانش موفقيت هاي عمل جسورانه و روحيه ابداع در قرن21 وافزايش رقابت در بازار به صورت بحراني،بر كيفيت دانش به كار گرفته شده در مراحل اصلي تجارت و كسب وكار بستگي دارد. [1 [ طبيعي است كه شهرت مديريت دانش دائما پيشرفت مي كند. نه تنها به خاطر اين كه تعداد زياد سازمان ها در كشور هاي پيشرفته در پروسه انتقال به سازمان هاي دانش هستند، بلكه به خاطر اين كه كل تمدن انساني در پروسه انتقال به جامعه دانش است-جامعه اي كه پيشرفتش به حد اعلي به كارايي مديريت دانش بستگي دارد. مديريت دانش توجه بيشتر محققان و كارآموزان را جلب مي كند [2 [ 1 پل و كوئنتاس چرايي در راس قرار گرفتن مديريت دانش از سال ١٩٩٠ به بعد را با شش دليل زير مطرح مي كند. اول اين كه دهه ١٩٨٠ دورهاي بود كه سازمان ها براي نيروي انساني اهميت و ارزش زيادي قائل نمي شدند.بسياري از سازمان ها تعديل نيرو كردند،افراد را در سنين معيني بازنشسته كردند،مديران مياني را حذف                                                             1 - Contans: Pole 6 كردند و به اقداماتي از اين قبيل دست زدند.اما آنها بعد ها متوجه شدند كه افراد سازمان مهمترين منبع دانش هستند و نيروي انساني است كه مي توانددانش جديد خلق كند. دليل دوم پذيرش اين نكته بود كه مولد ثروت و ارزش،دانش و دارايي هاي غير مادي است نه كار،سرمايه و زمين كه به طور سنتي منابع توليد محسوب مي شدند.واضح ترين دارايي غير مادي چيز هايي مانند مارك محصول،قدرت انجام كار و توانايي ارائه خدمات به مشتري هستند.براي مثال ثروت مايكروسافت متكي بر سيستم عامل داس و ويندوز آن است نه ساختمان و تكنولوزي هاي آن.


12,000 تومان